صفحه اول درباره ما اخبار اقتصادی  آموزشی گالری ناریان در جهان یاد یاران تماس با ما  نقشه سایت
 

 

 لیست پیشنهادات و انتقادات

فرستنده:امیرمحمد ادیبی


 سلام و درود بر شما باز هم طالقان و طالقانی یادی از اولین و قدیمی ترین میزبان کوهنوردان جهان: میرزا آقا داوودی، فرزند محمد آقا، معروف به درویش در روستای گوران طالقان به دنیا آمد. از تاریخ تولد او تا سن جوانی اطلاعی در دست نیست. زمانی که در جاده شمال به تهران جهت مرمت جاده مشغول کار بود حدود سال‏های 1270، عاشق دختری از روستاهای این مسیر(به روایتی روستای آسّارا) شده و ازدواج می‏ کند.آنها به کلاردشت آمدند و در روستای لاهو در کلاردشت زندگی می‏ کردند.در همان سال‏ها بود که در " تَنَک‏ رو " خرم دشت فعلی قهوه‏ خانه ‏ای دایر کرد. دلیل انتخاب این محل نه به خاطر کوه‏نوردان بلکه به این دلیل که مسیر بازرگانی طالقان و تهران از آنجا می‏ گذشت. البته فقط در تابستان‏ها فعال بود. بعد از گذشت چند سال، خانه کلاردشت را فروختند و در ونداربن به طور دائم ساکن شدند. کمتر کوه‏نوردی است که نام درویش را نشنیده باشد و یا به کوه‏های کلاردشت آمده و او را ندیده باشد. او سالیان درازی در تمام فصول در ونداربن زندگی می‏کرد. چند سال اول زندگی را در زیر سنگ بزرگی در ونداربن به سر برد و بعد از آن شروع به ساخت ساختمانی یک طبقه شامل چندین اطاق و ایوان بزرگ نمود. تمامی کوه‏نوردانی که به این منطقه عزیمت می‏کردند حتماً یک شب را در ونداربن به سر می‏ بردند چرا که قبل از حضور شرکت مترو جاده‏ ای وجود نداشت و از انتهای مسیر ماشین رو (دروازه مترو فعلی) تا ونداربن حدوداً 3 ساعت راهپیمایی داشت. به همین علت روز اول تمامی برنامه‏ ها به ونداربن ختم می‏شد و درویش با گشاده ‏رویی از تمامی مهمانان پذیرایی می‏کرد و ضمن پذیرایی، خاطراتی را از گذشته نقل می‏کرد. در واقع از میان همین خاطرات است که قسمتی از زندگی نامه او برایمان مشخص است. سرانجام این یار کوه‏نوردان و پیر کوهستان در سال 1367 در سن حدوداً 130 سالگی دار مکافات دنیا را وداع گفت . . . صد افسوس که با رفتنش انگار همه زیبایی‏های منطقه علم کوه و تخت سلیمان را با خود به دنیای ابدی برد!! روحش شاد و یادش گرامی باد.

فرستنده:مینا ادیبی


 خاطرات را باید سطل سطل / ازچاه زندگی بیرون کشید/خاطرات نه سردارند نه ته/بی هوا می ایندتا خفه ات کنند/میرسند......گاهی وسط یک فکر گاهی وسط یک خیابان/سردت میکنند داغت میکنند/رگ خوابت را بلدند,زمینت میزنند/خاطرات تمام نمیشوند....(تمامت میکنند)).

فرستنده:صابری جلیل


 مراقب افكارت باش كه گفتارت مي شود. مراقب گفتارت باش كه رفتارت مي شود. مراقب رفتارت باش كه عادت مي شود. مراقب عادتت باش كه شخصيتت مي شود. مراقب شخصيتت باش كه سرنوشتت مي شود

فرستنده:صابری جلیل


 سه اصل خوشبختي وبد بختي//// خوشبختي ما در سه جمله است:تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا ولي ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي کنيم:حسرت ديروز، اتلاف امروز، ترس از فردا

فرستنده:صابریf


 سلام به اطلاع همشهریان عزیز میرساند مراسم سالگردمشهدی عباس صابری درروز5شنبه 28/2/91ازساعت15الی17درمسجد روستای ناریان برگزارمیگردد..حضورشماعزیزان تسلی خاطربازماندگان میباشد.

فرستنده:مینا ادیبی


 مادرم از عشق معبدی را برایم ترسیم کرد که دوست دارم شبانه روز برایش تعظیم کنم.تقدیم به مهربان ترین مادر دنیا

فرستنده:سید شعبانعلی میرغیاثی


 فاطمه جان خاطر تورا نه فقط بدین خاطر می خواهم که تو دختر منی ؛تو سیده زنان عالمیانی ؛ تو برترین زن عالمی؛ خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می ورزد . این را من از خودم نمی گویم ؛کدام حرف را من از جانب خودم گفته ام ؟ آن شب که به معراج رفته بودم ؛ دیدم که بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است : خدائی جز خدای بی همتا نیست ؛محمد (ص)پیامبر خداست ؛علی معشوق خداست ؛فاطمه ؛حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان که کینه ورز این عزیزان خدا باشند . روز مادر مبارک

فرستنده:صابری جلیل


 به بهانه فرا رسیدن روز مادر .مادر عزیزم! امروز روز توست، لا اقل یک امروز را برای خودت باش! یک کهکشان مهر تقدیم می کنم به تک ستاره ی شب های خلوتم؛ که از سبزترین نگاهش مخملی بافته ام و به یاد چشمانش دلم را با دلش سنجاق کرده ام؛ کوچه های ذهنم بی او در خلوتی پر ازدحام تقلا می کنند. نامش را زمزمه می کنم، نه امروز و نه حالا، که دیروز تا تمام فرداها و یادش را در کوچه پس کوچه های خیالم مرور می کنم؛ تماشای چشمان پر محبتش، حس گرمای دستانش و جریان عمیق عشق الهی در رگهایش، خیالی ترین دقایق لحظه هایم است؛ یک قلم عاشق، بله، تنها یک قلم عاشق می تواند نام زیبا و محشرش را، در دفترچه ی دلم برای همیشه های زندگیم حک کند: “مادر“ اینک فرصت را از دست داده، می خواهم قشنگ ترین آرزوهایم را برای تو بخواهم. می خواهم بعد از سالیان سال، اینک و در چنین روز عزیزی، من ماندگارترین لحظاتم را با تو تقسیم کنم. می خواهم همه ی شادی های قشنگ دنیا را با روبان عشق و دوست داشتن برایت کادو کنم؛ مادر عزیزم! قلبم را در بلوری ترین صدف به تو تقدیم می کنم؛ همچنان که تمام روزهای عمرم، قلبت برای من بود و برای من می تپید.

فرستنده:حميدرضا رزاقي


 خدايا بالاتر از بهشت نداري؟ براي زير پاي مادرم ميخواهم...روز مادر بر تمامي مادران كه قابل پرستش هستند مباركباد.

فرستنده:رحمان صابری


 خانواده محترم صابری فوت ناگهانی مرحوم آقای حسن صابری را به شما تسلیت عرض میکنم.

[121 122 123 124 125 126 127 128 129 130]  [< previous]  [Next >]

  © 2006 www.naryan.com | Taleghan, Naryan | SMS: 3000722001892

صفحه اولاخبارآموزشیاقتصادی |گالری |ناریان درجهانیادیارانتماس با مادرباره مانقشه سایت